ایستگاه ششم
در وادی عشق
در این مرحله آنقدر عاشق پیشرفت و رشد می شوی که تَوهم، رنگ حقیقت به خود می گیرد. کور که بودی، کر هم می شوی. از مشکلات در این مرحله بر حذر باش که گامی سخت شکننده در انتظار توست.
یک داستان
در واقع سنگ بنای شغل امروزیام را در سال ۱۳۴۳، زمانی که از لابهلای آگهیهای روزنامه به دنبال کار میگشتم گذاشتم. در آن زمان برای اخذ سمت ویزیتوری علمی شرکت «دوپار» – که یک شرکت تولیدکننده فرآوردههای چشمی در ایران بود- در یک مصاحبه شرکت کردم و با توجه به دانش عمومی قابل توجهی که داشتم، از بین ۶۵ شرکت کننده به عنوان یکی از دو ویزیتور این شرکت انتخاب شدم. کار من بازاریابی در استان گیلان بود و پس از چندی مسئولیت بازاریابی در استان مازندران هم به من محول شد و من مجبور بودم ۲۰ روز در ماه را در خارج از تهران و به دور از خانوادهام زندگی کنم. سال ۱۳۴۵ بود که با توجه به استحقاقی که از خود نشان دادم، توانستم در شرکت مذکور به سمت مدیریت نائل شوم. حالا دیگر مدیریت فروش کل کشور به عهده من بود اما من که همیشه به دنبال پیشرفت بودهام، پس از چندی به فکر تغییر و ترقی در کارم افتادم. بنابراین وارد شرکت کنول آلمان شدم و تا سال ۱۳۵۰ با شرایط سخت کاری حاکم بر این شرکت کنار آمده و کار کردم اما پس از خروج از این شرکت، حتی موفق به گرفتن حقوقم به طور کامل نشدم.

پس از شرکت کنول وارد شرکت IBI ایتالیا شدم. اما در سالهای ۵۶ و ۵۷ یعنی زمانی که انقلاب اسلامی در اوج خود بود از روی ناآگاهی با گروهی از کلیمیان همکارم شریک شدم. پس از پیروزی انقلاب شرکا ایران را ترک کردند، بنابراین با خروج شخصی که مجوز نمایندگی را در انحصار خود داشت، شرکت تعطیل شد و تمام زحماتم در مقابل چشمانم در یک آن از بین رفت. اما من دوباره بلند شدم و شروع به ساختن از صفر کردم. در خیابان دریاننو تهران یک پارکینگ ۴۰ متری اجاره کردم و با راهنمایی چند دوست داروساز قدیمیکه جمعاً یک کادر هفت نفره را تشکیل میدادیم و با دو پاتیل، شروع به تولید شامپو کردم! پس از آن با گرفتن مجوز تولید شامپو از وزارت صنایع و وزارت بهداشت، شرکت ایران آوندفر را که در ابتدا پارتیس نام داشت به ثبت رساندم. سپس نزد حاج آقا مدرسنیا که مدیرعامل شرکت پخش «قاسم ایران» بودند رفتم و از ایشان خواستم برای توزیع محصولاتم به من کمک کنند. ایشان هم به کمک من شتافتند و با همیاری یکدیگر توانستیم شامپوهای تولیدی مرا با حداقل قیمت در سراسر کشور توزیع کنیم.
یادداشت
آنچنان شیفته رشد و پیشرفت هستید که از انتفاقات و تله هایی که در مسیر تان وجود خواهد داشت غافل می شوید
به تعدادی از این موارد اشاره می کنیم.
چرخ را اختراع نکنید

همیشه از بروزترین تکنولوژی ها استفاده کنید. اگر کسی ادعا که کند که دوباره چرخ را اختراع کرده است، شما به او چه می گویید؟ آیا عقل اش را از دست نداده است؟ همیشه از بروزترین زبان های برنامه نویسی استفاده کنید. همیشه بهترین ابزار را در اختیار بگیرید. به فکر تربیت نیرو نباشید. استعداد ها بیشتر از یک سال در یک کسب و کار نمی مانند، هیچ فرصتی برای تربیت نیروی صفر و تازه کار وجود ندارد. هر کاری باید توسط بهترین آدم در بهترین زمان ممکن انجام شود. اگر در حوزه ای دانش ندارید از افراد با تجربه در آن حوزه مشورت بگیرید. شما نیاز دارید برای آنکه چرخ را دوباره اختراع نکنید از تجربه های دیگران استفاده کنید. خاطرم هست که کسب و کاری خودش یک فروشگاه آنلاین را از صفر برنامه نویسی کرده بود، متاسفانه برنامه نویس اش بی تجربه بود ، تعداد محصوات اش زیاد شد، سرعت لود به حدی پایین آمد که انگار با گازوئیل کار میکند، حالا اگر همین را با وردپرس می نوشتند اوضاع خیلی بهتر بود.
حواستان به زنجیره تامین باشد

وقتی به سرعت رشد میکنید، میزان فروش تان هم افزایش پیدا می کنید. شما هزینه زیادی برای تبلیغات و دریافت مشتری کرده اید، مراقب باشید که بتوانید پاسخ مشتریان تان را بدهید، نکته مهم این است که نباید بخاطر مشکلات عدم تامین کالا یا خدمات، به برند شما آسیب برسد.
(لسان الغیب: نباید مرغ از قفس بپرد)
نقاط تماس برند با مشتری (Brand Touch-points)

تعریف نقطه تماس برند چیست؟
هر نوع مواجهه یا تعامل مشتری / مخاطب با برند که باعث میشود به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه، تجربهای از برند در ذهن مشتری شکل بگیرد، نقطه تماس یا Touchpoint نامیده میشود.
نقاط تماس یا تاچپوینتها میتوانند کاملاً در اختیار برند بوده یا از حیطهی اختیار و انتخاب برند، خارج باشند.
مثلاً مرکز تماس شرکت، یکی از تاچپوینتهای کاملاً شناختهشده و واضح و قابلکنترل برای یک برند است. در حالی که داستان هایی که یک مشتری بالقوه دربارهی برند از یک مشتری فعلی ما میشنود، یک تاچپوینت غیرقابلکنترل (و حتی غیرقابل پیگیری) محسوب میشود.
زمانی که سرعت رشد شما بیشتر می شود نقاط تماس هم زیاد تر شده و طبیعتا مدیریت آنها نیز دشوار تر می شود. باید برای آنها برنامه ریزی داشته باشید.
ارتباط با سرمایه گذران
یکی دیگر از مشکلات مهم در زمانیکه شما رشد می کنید این است که دامنه تاثیر گذاری تصمیماتی که می گیرید گسترده تر می شود. شما باید بدانید که سرمایه گذران، پول بی زبان شان را همین طوری بی حساب و کتاب در اختیار شما قرار نخواهند گذاشت. یا باید قبل از تصمیمات مهم با آنها مشورت کنید یا بعد از تصمیم گیری باید به آنها پاسخ بدهید. اگر فرآیند های کسب و کار را بصورت چابک و بهینه برنامه ریزی نکرده باشید قطعا در این مرحله دست انداز های بسیار زیادی خواهید داشت که سرعت رشد شما را کاهش خواهد داد.
رشد و پیشرفت نباید شما را از واقعیت ها منحرف کند.
یک موسیقی
